هم هنرمند، هم خرابکار
این یک دزدی است؟! منتظر میمانید که آخر شب فرا برسد، پارچهای روی صورت خود میبندید، کلاه همیشگی را بر سر میگذارید، چراغقوهای در دست میگیرید و مضطرب در خیابان قدم میزنید، چشمتان به طعمه موردنظر میافتد، یک دیوار دستنخورده در نقطهای از مرکزشهر، بیدرنگ دستبهکار میشوید و با اسپری اموالعمومی را با صاحبان حقیقی آن قسمت میکنید. صبح شده است، شما تحت پیگرد قانونی قرار گرفتهاید و مردم تحت تصاویر دلخواه. شما هم هنرمند هستید، هم مجرم، هم منفور، هم محبوب، هم خلافکار و هم «گرافیتی کار».
«گرافیتی، یعنی نوشته یا نقش و طرحی که به صورت غیرقانونی برسطوحی که در تیررس دید اذهان عمومی است میکشند». این تعریف را در لغتنامه آکسفورد میتوان پیدا کرد. گرافیتی، بهمعنای مدرن آن از دهه ۶۰ در نیویورک شروع شده و زمان حرکتش در ایران هم به اوایل دهه ۸۰ برمیگردد. این روزها، گرافیتی ایران(بهمعنای مدرن آن) ۱۰ساله شده و گرافرها خود را در ۳نسل متفاوت تقسیم میکنند، در این گزارش بهمیان نسلهای گرافیتی ایران میرویم و با ۸ گرافیتیآرتیست ایرانی همراه میشویم. اگر میخواهید طعم یک جرم هنرمندانه را بچشید، همینحالا به بازار بروید و چند اسپری تهیه کنید، آنوقت، با کلمات این متن همراه شوید، بعدش هم بگذارید تاآخر شب فرا رسد، آخرشب؛ شما هستید، خیابان و دیوارهایی که از اسپری در دست شما دلبری میکنند! نه ولی لطفا این کار را نکنید!
گرافیتی چیست؟
«گرافیتی» یا دیوارنگاری، به تصویرکردن نقشها، اشکال، حرفها، نشانهها، نمادها، الگوها و کلمهها روی دیوارها یا هرمکان عمومیای که بتوان از آن بهعنوان مکانی برای نوشتن، نقاشی، کندهکاری و خطکشیکردن استفاده کرد، گفته میشود. مفرد گرافیتی، گرافیت و واژهای برگرفته از زبان ایتالیایی است. اگر تعریف گرافیتی بهعنوان دیوارنوشته را بپذیریم، قدمت اين هنر را میتوان بهاندازه عمر بشريت دانست، زمانیكه انسانها برای انعكاس وقايع زندگیشان، ديوارهای غار را انتخاب میکردند. اگر هم بخواهيم عمرگرافيتی را باشکلیکه اینروزها میبینیم(گرافیتی مدرن) تخمين بزنيم، میشود تولد اين هنر را همزمان با اوجگيری فرهنگ هيپهاپ دانست. در دهه ۶۰ ، زمانی که اسپری رنگ به وجود آمد و متناسب با تغييراتاساسی در قوانين نژادی سياهپوستان آمريكا، گرافيتی تبديل به ابزاری برای اعتراض و بيان عقايد سياهپوستان شد كه در محلات فقيرنشين زندگی میكردند؛ اما این هنر، رفتهرفته فراگیر و بهعنوان بخشی از هنر خیابانی و عنصر اصلی از فرهنگ هیپهاپ شناخته شد. میتوان اسپری در دست یک هنرمند گرافیتی را همان میکروفن خواننده رپ دانست.
برخلاف آنچه میگویند، دیوارنگاشتن(مخططات یا گرافیتی) پیشپا افتادهترین شکل هنر نیست. ممکن است برای خلق چنین آثاری مجبور شوید، شبانه، پاورچین پاورچین، از خانه خارج شوید و به مادرتان هم دروغ بگویید. اما این هنر، درواقع، یکی از راستینترین قالبهای هنری موجود است. این هنر مختص عدهای خاص و برجسته نیست؛ بیخودی آن را بزرگ نکردهاند و جاروجنجال تبلیغاتی برایش بهراه نینداختهاند. این هنر روی بهترین دیوارهای موجود شهر نمایش داده شده و هیچکس هم بهخاطر هزینه ورودی از دیدن آن محروم نشده است.
«کریستین گویمی»، از پیشروان هنر شهری است، این هنرمند فرانسوی معتقد است که «گرافیتی همیشه وجود داشته است. گرافیتی یك پدیده انسانشناسانه است. هركدام از ما در بچگی اسم خود را روی تنه درخت حك كرده یا در كلاس درس روی میز اسم خود را نوشته یا حتی یك نوشته بیتربیتی یا نیشدار روی دیوار توالت مدرسه بهجا گذاشتهایم.»
اگر میخواهید اثرتان را چاپ کنید، باید بداند که دیوار همیشه بهترین محل برای این کار بوده است.
گرافیتی، سبکهای مختلفی دارد که میتوان شکلهای زیر را نام برد:
Tag: امضازنی سادهترین اثری است که روی دیوارها زده میشود.
Throw up: طرحی با اندازه بزرگ که از یک یا چند رنگ زمینه ساده، سریع و یک خط محیطی معمولا با قطر ۵ تا ۲۰سانتیمتر اجرا میشود.
Piece: به نقاشی گفته میشود که از نقطهنظر هنری قابل بررسی باشد.
Stencil: به آثاری گفته میشود که در آن با استفاده از تکنیک شابلون کار را اجرا میکنند.
Stickers: برچسبها نیز که اغلب در خیابان و روی در منازل مسکونی دیده میشوند.
گرافیتی ایرانی
نمیتوان باقاطعیت تاریخ مشخصی را برای شروع گرافیتی(بهمعنای مدرن آن) در ایران مشخص کرد، همانطور که نمیشود نام فردی را بهعنوان پدر این هنر آورد؛ اما امضای تنها نامی در گرافیتی ایران است که بهراحتی نمیشود از کنارش گذشت؛ فردیکه اکثر گرافیتی آرتیستها خود را مدیون راهنماییهای او میدانند و به او لقب پدر گرافیتی در ایران را داده اند. هنرمندی که ازسال ۸۱ کار خود را با نقاشی روی دیوارهای دانشکده و شهر شروع کرده است» او میگوید: «شاید خیلیها من را یک خرابکار بدانند؛ من حرفی ندارم؛ خیلی هم خوشحال میشوم که یک خرابکار بهحساب بیایم.» او خود را اولین کسی میداند که گرافیتی در ایران را شروع کرده، برای همین هم نام بهمعنی تنها را برگزیده و حرف آ در انگلیسی و عدد ۱ در اسم هنریاش نمایان است. باهمه اینها گفته میشود، درسال ۱۳۷۹ امضای گرافری به نام «اسنس» در سطح شهر تهران دیده شده است. البته این فرد هنرمندی ایرانی- آمریکایی است که برای مدتی برای یاد گیری هنر ایرانی به ایران سفر کرده بود. دیواری که بهعنوان یکرسانه مخاطب را مجبور به ایستادن میکند، مجبور به نگاهکردن؛ دستیکه در نقش یک معترض میتواند محبوب شود، میتواند منفور باشد. پیداکردن گرافیتیآرتیستها درهمهجای دنیا کار سختی است، یافتن گرافرهای ایرانی سختتر؛ چراکه عدهای ازآنان صحبتکردن را خلاف قاعده و عرفگرافیتی میدانند، گرافیتیآرتیستها معتقدند که «بازار بهدنبال تو میآید، اما تو باید به زیرزمین برگردی» (جملهای از فرانک زاپا .
کیلومیناتی و جیو نام مستعار ۲ گرافر فعال ایرانی است که برای انجام مصاحبه مجاب میشوند، تا بهقول خودشان بتوانند برای جا افتادن بیشتر این هنر وکی معرفی منصفانهاش قدمی برداشته باشند. آنها شلوار بگی پوشیدهاند و کلاهی دارند که بهندرت از سرشان جدا میشود. ،جیو تقریبا ۵سال است که گرافیتی انجام میدهد؛ گروه ۳نفرهای داشته که کمکم جدا شدهاند و حالا تنها کار میکند. جیو دانشجوی رشته گرافیکاست؛ او هنگام ورقزدن لغتنامه نام مستعارش را انتخاب کرده؛ زمانی که چشمش به ترکیب ژیوگرافی افتاده و بهخاطر واجهای نزدیک و مشابهش با گرافیتی آن را برگزیده است. صفحه جی.در شبکههایاجتماعی بیش از ۴هزار مخاطب ثابت دارد و کارهایش بارها بهاشتراک گذاشته میشود. او درمورد یکی از آثارش باعنوان «دیپلماسی» که برتری گروه مذاکرهکننده ایرانی را نشان میدهد، میگوید: «آن کار بازتاب زیادی داشت و عدهای به من گفتند که تو چقدر خوشخیالی؛ اما من عرق ملی دارم و کارم را برای ملتم انجام میدهم.» کارهایش جزو محبوبترین گرافیتیهای قابل پخش است و طرفداران ثابت و پروپاقرصی دارد. «کار گرافیتی یکجور انجاموظیفه است؛ اگر روزی حتی ۱۰۰نفر کار ما را ببینند و تنها ۲نفر از آنها کار را درک کنند هم برای ما کفایت میکند. من در خیابان که راه میروم بهجای دقت به جاذبههای دیگر به دیوارها نگاه میکنم؛ دوست دارم با سادهترین شکل بزرگترین مفهومها را برسانم».
، کیلومیناتی گرافر دیگری است که علاقه زیادی به تبیین اصول حقیقی گرافیتی و هیپهاپ نشان میدهد. او میگوید: «هیپهاپ خردهفرهنگی مبتنی بر ۴المان است که گرافیتی یکی از آنهاست و عنصر خیابان فصلمشترک تمامیشان بهحساب میآید. در قدم اول باید هیپهاپ را شناخت و بعد گرافیتی را؛ این هنر ارتباط نزدیکی با رپ دارد و بعضیها به آن رپنگاری هم میگویند. کیلومیناتی ، که مدام با اصطلاحات و جملههای مختلف تسلط و دانش خود در این حوزه را نشان میدهد، در ادامه میگوید: «ما از پول غذا و همهچیزمان میزنیم تا این کار را ادامه بدهیم، با اینکه خرید اسپری و حتی حملکردن آن دردسرهای زیادی دارد».
، اوهام، گرافر دیگری است که ازسال ۸۶ به تمرین گرافیتی روی کاغذ پرداخته و ازسال ۸۸ بهصورت جدی این هنر را دنبال کرده؛ او میگوید: «ماجرا این است که هیپهاپ یک فرهنگ ذاتا اعتراضی است و گرافیتی هم عنصری از این فرهنگ است، پس ماهیتی اعتراضی دارد، اگرچه گاهی راه را کج رفته اما ذات خود را حفظ کرده، گرافیتی در ایران یاد گرفته که حرفش را با نوشتن مشکلات مردم یا اشعار رپکنهای ایرانی بزند. کیوتو ی ۲۰ ساله هم هنرمندی است که درسال ۸۶ کار خود را روی دیوار ها شروع کرده است. او معتقد است که «گرافیتیآرتیستها نباید با فعالهای سیاسی اشتباه گرفته شوند، سیاسیبودن مسالهای شخصی است و من تنها روی ذهن خودم تمرکز داشتهام و روی دیوار پیاده کردهام.» اوگرافیتی را هنری غیرمادی میداند که تنها از این راه آرامش پیدا میکند، وی میگوید: «گرافیتی فقط یک هنر نیست، یک نوع روش زندگی است، روشی که شیوه زندگی شما را عوض میکند، مثل بقیه هنرها شما در خانه نیستید که فقط چندساعت روی یک بوم نقاشی کنید و بقیه روز کارهای روزمره انجام دهید، وقتی شما گرافیتی کار میکنید خیابان خانه دوم شما میشود، خانهای که هم نقاشی و هم اتفاقهای روزمره در آنجا برای شما رخ میدهد. گرافیتی ایران سرشار از پتانسیل است و پیشرفت خوبی داشته.»
، آقای من ،گرافر شیرازی، هم معتقد است که «گرافیتی در ایران حكم اين را دارد كه ما بخواهیم با یک كلاشينكف كهنه یک تانك را بترکانیم، در صورتیكه در کشورهای دیگر آرپیجی دارند؛ اما از نظر استعداد و توانايی بیشك چيزی كم نداريم».
گرافیتی مختص تهران نیست
تبریز یکی از قطبهای گرافیتی در ایران است، نام آیسی و سوت، برادران تبریزی مدتهاست که در جامعه گرافیتی ایران و به خصوص در امریکا تکرار میشود؛ نامی که دیگر گرافیتیآرتیستهایتبریزی به آن احترام میگذارند. ، ماد یکی از آنهاست که ۲۶سال سن دارد و ازسال ۸۵ با آشنایی با آیسی و سوت کارشان را با استنسیلزدن شروع کرده است. او میگوید: «اینکه بتوانی حتی برای لحظهای مردم را با پیامی که روی دیوار زدهای درگیرکنی بسیار جذاب است. ماد، هنر گرافیتی را هنری نوپا میداند که هنوز آگاهی زیادی در جامعه نسبت به آن مشاهده نمیشود، اما علاقهمندانش روزبهروز زیاد میشوند. ایل نام هنرمند تبریزی دیگری است که تحتتاثیر آیسی و سوت کار خود را شروع کرده است؛ او هنربودن یا نبودن گرافیتی را مهم نمیداند، چراکه از آن لذت میبرد: « وقتی میبینم که کسی از جلوی کار ما رد میشود برایم لذتبخش است.» ایل میگوید که با انجام کار گرافیتی هم محبوب شده و هم منفور و گرافیتی ایران و تبریز را روبه پیشرفت میداند.
شیراز و مشهد هم گرافیتآرتیستهای فعالی دارند؛
آقای من، گرافر شیرازیای است که معتقد است حتی اولین سایت گرافیتی در ایران را بچههای شیراز بانام «شیراز گرافیتی» راه انداختهاند. او ازسال ۸۴ نقاشی با اسپری را شروع کرده: «زندگی هر هنرمندی پر از درهای باز و بسته است كه کلیدهای آن در هر کلیدسازی پیدا میشود، اما ما مثل این هنرمندها نیستیم، چون تمام كليدها را مثل استامينوفن قورت میدهیم. آقای من هرچند که پیش خانوادهاش منفور شده اما در گروههای دیگری محبوبیت پیداکرده؛ مثلا در دوره دبیرستان از احترام خاصی برخوردار بوده، چراکه در زنگهای ورزش دیوارهای پشت دستشوییها را خطخطی میکرده. او معتقد است که حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد اما دیوارها مهمترین آنها را مثل آیینه بازتاب میکنند و این نور خیلیها را کور، خیلیها را بیناتر و یکعده را بیتفاوتتر میکند. حسین ادراک ، هم هنرمندی است که پرچم گرافیتی را در مشهد بالا گرفته است. او و دوستانش حتی پادکستهایی برای معرفی بیشتر این هنر راه انداختهاند و مشغول جاانداختن هرچه بیشتر گرافیتی هستند.
ادراک میگوید: «در ابتدا کار ما بانوشتن اسم گروههایمان در محلههای مختلف مشهد شروع شد؛ بعدها فهمیدیم که این کار تگزدن نام دارد. » او که از پیشگامان این هنر در مشهد بهحساب میآید معتقد است که «هیپهاپ اعتراض است، اعتراض هم به خاطر محدودیت به وجود میآید، کارکردن در مشهد باتوجه به فضای سنتی که دارد،
سخت است».
نه شیطانپرستی، نه غربزدگی
۳چیز گرافیتیآرتیستهای ایرانی را عذاب میدهد؛ یکی از آنها پاککردن کارهایشان است، یکی دیگر هم زمانی است که گرافیتیکارها را با یک اسپری و دستانی بسته جلوی دیوار بزرگی در نقطهای مرکزی از سطح شهر بگذارید؛ دیگری هم اینکه آنها و کارشان را نمونه شیطانپرستی و غربزدگی بدانید.
ادراک تعریف وندالیسم اجتماعی درمورد گرافیتی را به گرافیتی ایران نسبت نمیدهد و میگوید که این تعریف با گرافیتی در غرب تناسب دارد و اینجا تنها از دید هنری معرفی میشود. حسین ادراک میگوید: «حتی نام هنری من غربی نیست و ازقصد آن را انتخاب کردهام؛ در بسیاری از کارهای من حروف فارسی را میتوانید ببینید.گرافیتی ایران گرافیتی نیویورکی نیست که مافیاهای گرافیتی با هم بجنگند، اینجا عدهای جوان فعالیت هنری میکنند که باهم دوست هستند و جنگ و منطقهبندی ندارند. باید هوای این بچهها را داشت، نه اینکه شیطانپرست خطاب بشوند و در زندان بیفتند. کیلومیناتی هم معتقد است که «گرافیتیکارها تنها با مردم صحبت میکنند و ربط دادن کارشان به شیطانپرستی و فرقههای مختلف چیز مزخرف و چرتی است و مسلما انگی است که به فرهنگ هیپهاپ زده میشود.«کیلومیناتی» میگوید: «من کارهایی با رویکرد مذهبی زدهام که شهرداری بیدرنگ آنها را پاک کرده، کارهایی که درباره ارتباط با خدا بوده است. این سرکوب هرگونه کار انسانی است و مستقلها را خرد میکند و نشاندهنده آن است که نباید پیامی را منتقل کرد. «اوهام»، هم میگوید: «وقتی گیر میافتیم در دادسراها برای تفهیم اتهام معمولا شیطانپرستی، فراماسونری یا شعارنویسی علیه نظام خوانده میشود؛ به ما میگفتند شما شیطانپرستید و این نقوش علامت شیطانپرستی است. اما ما ثابت کردهایم که گرافیتی هنری ضددینی و شیطانپرستی نیست. کیوتو هم که از ایرانیشدن گرافیتی دفاع میکند، میگوید: «گرافیتی به هر نقطه دنیا که رفت بههمان صورت غربی و با حروف انگلیسی رفت اما در ایران ما گرافیتی با فونت فارسی را شروع کردیم و صرفا یک فرهنگ غربی را کورکورانه تقلید نکردیم و یک چیز جدید از آن ساختیم که حتی برای هنرمندان خارجی هم شگفتآور است. ما فارسی کار میکنیم و غربزدگی را تا جاییکه شده حذف کردهایم».
دستهای معترض؛ دیوارهای سخنگو
گرافیتی نقش موثری در جنبشهای اجتماعی دارد و بارها وسیلهای برای اعتراضهای مردمی شده، برای نمونه میتوان به جنبش مردمی منجربه انقلاب ۵۷ ایران یا جنبش نقاشی مکزیک پس از فروپاشی رژیم دیکتاتوری درسال ۱۹۱۰اشاره کرد. نمونه جدیدتر این اتفاق را هم میتوان جنبش گرافیتی در مصر دانست، تاجایی که صفحهای بانام
در فیسبوک ایجاد شده است که دیگر پاککردن گرافیتیها توسط پلیس مصر کارآیی نداشته باشد و گرافیتیها در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شوند.
«مسعود کوثری»، عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران معتقد است «گرافیتی تنها نقاشی از سر بیهودگی یا بیکاری نیست، بلکه میتواند بهعنوان یک شیوه بیان رادیکال و سیاسی در جامعه نقش ایفا کند. از دیگر سو، گرافیتی میتواند بهعنوان ابزاری برای بیان اعتراض خردهفرهنگها علیه اقتدار حاکم نیز عمل کند. یکی از نمونههای اولیه آن را میتوان در گروه آنارکو- پانککرس (صلیب) دید. این گروه با استفاده از استنسیلکردن پیامهای ضدجنگ، پیامهای آنارشیستی، فمینیستی و ضدکمونیستی در گوشه و کنار متروی لندن طی سالهای اوایل دهه ۷۰ و سالهای اولیه دهه۸۰، کمپین گستردهای را بهراه انداختند».
گرافیتیکار یا خرابکار؟
آدمهایی که شهرهای ما را اداره میکنند هنر دیوارنگاشتن را درک نمیکنند. چون فکر میکنند هیچچیزی نباید وجود داشته مگر اینکه سودده باشد. البته، این طرز فکر ایدههایشان را کاملا بیارزش کرده است. آنها معتقدند که دیوارنگاشتهها مردم را میترسانند و آن را نماد افول جامعه میدانند. اما هنر خطخطیکردن یا گرافیتی، تنها، از نظر ۳گروه از افراد اجتماع خطرناک تشخیص داده شده است: سیاستمداران، مدیران تبلیغاتی و نویسندگان گرافیتی. بسیاری از گرافیتیکارها در پاسخ به این سوال که نظرتان درباره قانونیشدن گرافیتی چیست؟ میگویند که «لطفش به غیرقانونی بودن آن است.» بسیاری از کشورها برای جلوگیری از حضور گرافیتیکارها در سطح شهر نقاطی را بهعنوان فِریوال انتخاب کردهاند تا خارج از آن محیط اقدامی انجام ندهند، مثلا گفته میشود کانال آب سعادتآباد و دیوار زمین ورزش فاز۳اکباتان در تهران جزو فریوالهای ایران محسوب میشود؛ درحالیکه درچندسال گذشته شهرداری تهران بارها این مناطق را زیر پمپ رنگ برده است. کارن رشاد میگوید: «آیا نمیتوانیم تبلیغات را نیز «تجاوزی به بینایی مردم» در همهجای زندگی شهری قلمداد کنیم و آن را به همراه گرافیتی ۲ آفتمدنی بدانیم که هردو سعی در جلب توجه ما دارند؟ یعنی آفت تبلیغات بهاندازه گرافیتی جدی نیست؟ تابلوهایی که هر روز برسر راه ما قرار دارند و هر روز نیز بزرگتر و پرتعدادتر میشوند. ما با این تابلوها زندگی میکنیم و اسم آنها در ذهن ما مینشیند. اوکلاک، گرافیتیکار فرانسوی میگوید: «اگر یكروز تگزدن قانونی بشود، من دست از این كار میكشم».
«مسعود کوثری» در کتابی که باعنوان «گرافیتی؛ رویکردی انتقادی» منتشر کرده است، نوع برخورد حکومتها با این پدیده را بررسی کرده که نتایج زیر بهدست آمده است:
ایالات متحده: درسال ۱۹۹۵ شهردار نیویورک رودولف جولیانی قانونی را گذاشت که دعوتی چندجانبه از همه دستگاههای دولتی برای جنگ علیه معضل وندالهای (تخریبگران) گرافیتی در شهر نیویورک بود. شهردار شیکاگو ریچارد امدیلی هم با بهوجودآوردن دفتری بهنام نابودگران گرافیتی کوشید تا گرافیتی و وندالیسم مرتبط با دستههای خلافکار را روشن سازد.
اروپا: در اروپا جوخههای پاککننده اجتماعات (محلهها) به گرافیتی واکنش نشان دادند. قانون رفتار ضداجتماعی آخرین قانونگذاری علیه گرافیتی بود. در آگوست ۲۰۰۴ کمپین «بریتانیا را پاکیزه نگهداریم» به یک فراخون گسترده مطبوعاتی منجر شد که در آن اعلام شده بود که از هر نوع طرح پیشنهادی درباره عدم هرگونه تساهل نسب به گرافیتی، جریمه خاطیان و ممنوعکردن فروش اسپریهای رنگ به نوجوانان حمایت میکرد.
استرالیا: در استرالیا برای کاهش تخریب اموال عمومی در بسیاری از شهرها مناطقی بانام تونل گرافیتی طراحی کردهاند.
آسیا: بهدلیل تنبیهات شدید قانونی علیه گرافیتی، گرافیتی در آسیا کمتر دیده شده است. اما دربرخی از کشورها جریمهها معمولا شامل یکهزار دلار و پاک کردن دیوار است.
آدمهایی که محلههای ما را خطخطی و خراب میکنند، شرکتهایی هستند که شعارها و پیامهای تبلیغاتی غولپیکرشان را با خطهای خرچنگقورباغهای روی ساختمانها و اتوبوسها مینویسند و تمام تلاششان را میکنند تا حسی را درونمان بهوجود آورند که تا محصولاتشان را نخریم احساس آرامش نکنیم. آنها اجازه دارند و حتی، درکل، باید پیامهایشان را درست در صورتمان فریاد بزنند، آنهم به هروجه ممکن. اما درمقابل، هیچگاه به شما اجازه نمیدهند که پاسخشان را بدهید. خب! آنها خودشان این جنگ را شروع کردهاند و جدار هم تنها سلاحی است که میتوان با آن پاسخشان را داد و مقابلهبهمثل کرد.
یک قوطی رنگ معمولی ۴۰۰میلیلیتری، بهاندازه بیش از ۵۰تا برگه سایز ۴آ، استنسیل به شما میدهد. یعنی بهگونهای باورنکردنی، ظرف یک شب، میتوانید در یک شهر کوچک، مشهور یا منفور شوید؛ آنهم تنها با چیزی حدود ۱۰ پوند.
جملات مُورب در گزارش، سخنان «بنکسی» است که از کتاب «بنکسی؛ دیوار و گرافیتی» ترجمه ساناز افرازی نشر نظرسال ۸۹ انتخاب شده است. (بنکسی گرافیتیآرتیست مشهور لندنی است که از او بهعنوان فرشته گرافیتی جهان یاد میکنند.)
منبع:روزنامه شهروند با کمک از
بررسی مقالههای منتشرشده در پایگاههای اینترنتی «کلاهاستودیو» و «ایران گرافیتی» و همینطور مقاله «گرافیتی ایرانی؛ مقاومت و خودبیانگری ازطریق دیوارهای شهری» در شماره اول از دوره چهاردهم مجله جامعهشناسی ایران به نوشتن گزارش کمک کرده است.
کتاب «گرافیتی؛ رویکردی انتقادی» نوشته دکتر مسعود کوثری است که درسال ۱۳۹۰ توسط نشر دریچهنو منتشر شده است.
هویت اصلی و تصاویر گرافیتیکارها در گروه گزارش روزنامه محفوظ است.